سقای آب و ادب
نویسنده: سید مهدی شجاعی
ناشر: نیستان
تعداد صفحات: 264
برای خرید کتاب به این سایت رجوع کنید و نام کتاب را جستجو کنید.

کتاب شامل 10 بخش با نام های زیر هست:
1. عباسِ علی
2. عباسِ امّ البنین
3. عباسِ عباس
4. عباسِ سکینه
5. عباسِ مواسات
6. عباسِ زینب
7. عباسِ ادب
8. عباسِ حسین
9. عباسِ فرشتگان
10. عباسِ فاطمه
قسمتی از بخش "عباسِ ادب"
عباس، مشک را چون عزیزترین کودک جهان در آغوش گرفته، بند قنداقه اش را به دور گردن انداخته، با دست چپ، سپر را حائل مشک کرده و با دست راست شمشیر را در هوا می چرخاند و پیش می تازد.
آنچه هر دم پیش روی عباس، از لابه لای نخلها بیرون می جهد، دشمن نیست با اسب و نیزه و شمشیر، علف های هرزی است که به داس عباس درو می شود.
همه نخلستان و در پشت همه درختان، پر است از آدم و اسب و شمشیر و نیزه و کلاه.
و هر آن یا آدمی به میان می جهد، یا دستی پیش می آید یا سر اسبی رخ می نماید یا نیزه ای حواله می شود و یا شمشیری فرود می آید.
و عباس که به سرعت باد می تازد، به هیچکدام مجال کمترین تحرکی نمی دهد، آنچنانکه کشتگان، تازه پس از گذشتن او با چشم های وحشتزده به مرگ خویش می نگرند.
فضای پیش رو به سرعتی برق آسا پاک می گردد و سر و دست و اسب و شمشیر و پیکر است که در دو سوی جاده پیش روی عباس، بر زمین انباشته می گردد، انگار که نه آنان در کمین عباس، که عباس در کمین آنان بوده است.
عباس تاکنون جنگی این چنین را تجربه نکرده است.
حتی همین صبح امروز هم که بیست تن از اصحاب امام را از محاصره رهانیده، در فضایی باز و آشکار جنگیده و میدان نبرد اینچنین آکنده از کمین نبوده.
در جنگ جمعی ابتدای صبح، دشمن ناگهان بخشی از سپاه را قیچی کرده و بیست نفر از یاران امام را به محاصره درآورده است.
چند صد نفر این بیست نفر را چون حلقه های چند لایه در میان گرفته اند و هر چند نفر بر یکی از یاران امام هجوم کرده اند.
و ناگهان امام به عباس فرموده است: عباس جان! دریابشان.
عباس بی درنگ از جا کنده شده و رعدآسا به سمت حلقه محاصره تاخته است.
از این حمله عباس، جان سالم فقط آنانی به در برده اند که پیش از هجوم سیل آسای عباس، رعد و برق حضورش را فهمیده اند و گریخته اند. از بقیه آنقدر جنازه بر زمین تلنبار شده که یاران محصور، پا بر تلّ جنازه ها گذاشته اند و از محاصره اجساد در آمده اند.
آنچه اکنون کا را بر عباس دشوار کرده، تعداد چند هزاری سپاه دشمن نیست. کمین های ناجوانمردانه پشت نخلها هم نیست. گرسنگی هم نیست، تشنگی طاقت سوز و جگرگداز هم نیست، خستگی هم نیست، زخم های متعدد سر و صورت و سینه و دست و پا هم نیست.
تنها یک چیز، جنگیدن را بر عباس دشوار کرده و آن آزاد نبودن دست های عباس است. و آن کودکی است که عباس در بغل دارد و حفظ جانش را بر جان خویش مقدم می شمارد.
بقیه در ادامه مطلب. اما اگر تا همین جا هم خوندی خوشحال میشم نظرتو بدونم.
انتخاب کتاب با انتخاب دوست فرقی ندارد، همانگونه که باید برای معاشرت دوستان خوب انتخاب کرد، برای مطالعه نیز باید کتابهای خوب را برگزید. ما همانطور که مسئول کارهای خود می باشیم مسئول مطالعه خویش هستیم. باید کتابی مطالعه کنیم که فکر ما را روشن و عقل ما را قوی کند نه کتابی که وقت ما را تلف نماید. (از کتاب کشکول طبسی)