تفسیر آیات 18 تا 20 سوره بلد

تاثیر رعایت شرایط بندگی در سعادت انسان

شرایط ذکر شده برای بندگان واقعی خدا نشان می دهد کسانی از گردنه سخت بندگی عبور می کنند که هم دارای ایمان کاملی باشند و هم اخلاق والایی همچون دعوت به صبر و عواطف انسانی داشته باشند و هم اعمال صالحی همچون آزاد کردن بردگان و اطعام یتیمان و مسکینان را انجام دهند.

آیه بعد درباره تاثیر این ویژگی ها در روح و جان انسان می فرماید: کسانی که دارای مجموع این ویژگی ها باشند، "خود خیر و برکت دارند و باعث گسترش خیر و نیکی در جامعه می شوند." (اولئِکَ اَصحابُ المَیمَنَةِ *) (18)

در مقابل این گروه کسانی هستند که یا پیرو شهوات و هواهای نفسانی هستند و از ایمان به خدا و خدمت به خلق باز مانده اند، و یا به نام سلوک و اخلاق، تنها به ایمان خود دلخوش کرده اند و خود را از دردها و بینوایی های مردم برکنار داشته اند و یا بدون آنکه به خدای هستی بخش ایمان بیاورند، خود و دیگران را با کمک های به ظاهر بشر دوستانه فریفته اند. هر یک از اینها به گونه ای با دستورات خدا مخالفت کرده اند و "کسانی که با دستورات جامع و کامل خدا مخالفت کنند، باعث بدبختی خود و جامعه اند." (وَ الَّذینَ کَفَروا بِآیاتِنا هَم اَصحابُ المَشئَمَة *) (19)

از آنجا که تنها راه سعادت فردی و اجتماعی انسان پیروی از دستورات خداست، کسانی که به مخالفت با خدا می پردازند و یا راه کفر را بر می گزینند و یا دستورات خدا را به صورت گزینشی انجام می دهند، جز بدبختی و هلاکت برای خود و جامعه به ارمغان نمی آورند و به سزای این کفر و گمراهی، در قیامت "به آتش سوزانی که کاملا بر آنها احاطه دارد و هیچ راه گریزی از آن ندارند، دچار می شوند." (عَلَیهِم نارٌ مَؤصَدَةٌ *) (20)


*

میمنه: از ماده یمن و به معنای برکت است؛ یعنی آنها دارای برکت اند؛ هم برای خودشان و هم برای دیگران.

مشئمه: ضد میمنت و به معنای بدبختی است.

مؤصده: آتشی که از هر سو اهل دوزخ را احاطه می کند.


پایان

تفسیر آیه 17 سوره بلد

3 و 4. توصیه به صبر و مهربانی

مؤمنان واقعی کسانی هستند که نه تنها روح و قلب خود را به زیور ایمان به خدا آراسته اند و از مال خود در راه خدا انفاق می کنند، بلکه با همه توان "دیگران را نیز به صبر در مسیر بندگی خدا و مهربانی به خلق سفارش می کنند." (وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ) (17)

منظور از "توصیه به صبر" این است که انسان سختی های راه ایمان به خدا را تحمل کند و از فشارها و تهدیدها در این راه نهراسد و افزون بر آنکه خود در این مسیر استقامت داشته باشد، آن چنان به درستی این راه ایمان داشته باشد که دیگران را نیز به آن توصیه و هدایت نماید.

و منظور از "توصیه به مرحمه" نیز این است که آن فرد با ایمان نه تنها خود به طور دائم به فقرا و مساکین کمک کند، بلکه آن چنان این ارزش را باور نموده باشد که دیگران را نیز به آن توصیه کند و در راه ترویج و گسترش فرهنگ انفاق و از بین بردن فاصله طبقاتی از مال و آبروی خود هزینه کند.

گفتنی است تعبیر به "تواصوا" که مفهومش سفارش کردن به یکدیگر است، نکته مهمی در بر دارد و آن اینکه مسائلی همچون صبر و استقامت در راه اطاعت پروردگار و مبارزه با هوای نفس و همچنین تقویت اصل محبت و رحمت نباید به صورت فردی در جامعه باشد، بلکه باید به صورت یک جریان عمومی در کل جامعه در آید و همه افراد یکدیگر را به رعایت و حفظ این اصول توصیه کنند تا از این طریق پیوندهای اجتماعی نیز محکم تر شود.

تفسیر آیه 17 سوره بلد

2. ایمان راستین به خدا

آیا تنها از خود گذشتن و انجام چنین فداکاری های بزرگی می تواند انسان را به کمال برساند و او را در ردیف بندگان شایسته خدا قرار دهد؟ آیا اگر فرد مشرک و بی ایمانی همه اموال خود را در راه خدمت به فقرا و درماندگان بدهد، می تواند رضایت خدا را جلب کرده و در بهشت جای گیرد؟

آیات بعد به این پرسش، پاسخ منفی می دهد و می فرماید: برای رسیدن به کمال بندگی خدا تنها خدمت به خلق کافی نیست، بلکه ایمان و اعتقاد نیز ضروری است، زیرا ایمان پشتوانه عمل است و بدون آن، عمل تاثیر لازم را در روح و شخصیت انسان نخواهد داشت و او را در مدارج کمال انسانی آن گونه که بایسته است بالا نخواهد برد. از این رو در ادامه می فرماید: "افزون بر انجام این تکالیف، باید از کسانی باشد که ایمان آورده اند." (ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنوا)

تفسیر آیات 13 تا 16 سوره بلد

چهار شرط بندگی واقعی خدا

کسانی توان بالا رفتن از گردنه سخت بندگی خدا را دارند که در اجرای فرمان خدا همه جوانب را رعایت کرده و در سه میدان ایمان و اخلاق و عمل گام بگذارند و در انجام اعمال عبادی به نکات و شرایط زیر توجه نمایند:

1. ایثار و از خود گذشتگی:

گر چه هر عمل کوچکی در نزد خدا ارزش خاص خودش را دارد، اما بندگی خدا و ایمان واقعی زمانی محک می خورد که انسان در زمانی که خود به شدت نیازمند است، دیگران را بر خود مقدم کند و از آنچه دارد، در راه خدا ایثار نماید. آیات بعد به نمونه ای از چنین ایثاری اشاره کرده و می فرماید: آن گردنه صعب العبور انجام اعمالی است مانند "آزاد کردن برده" (فَکُّ رَقَبَةٍ *) (13)

"یا آنکه در زمان قحطی و گرسنگی شدید از غذای خود بگذری" (اَو اِطعامٌ فی یَومٍ ذی مَسغَبَةٍ *) (14)

و آن را "به یتیمی که از خویشاوندانت است بدهی" (یَتیماً ذا مَقرَبَةٍ *) (15)

"یا با آن مسکین درمانده ای را که از شدت ناتوانی به خاک ذلت افتاده سیر کنی" (اَو مِسکیناً ذا مَترَبَةٍ *) (16)



*

رقبه: گردن. به برده هم "رقبه" می گویند، زیرا مهم ترین قسمت بدن، گردن است.

مسغبه: گرسنگی و قحطی شدید

مقربه: فامیل و خویشاوند

متربه: از ماده "تراب" (خاک) گرفته شده و معنایش خاک نشینی به خاطر شدت فقر است.

تفسیر آیات 11 و 12 سوره بلد

عامل دوم: درک نادرست از شیوه بندگی خدا

اگر انسان اعمال کوچک خود را بزرگ می بیند و با انفاق مبلغ اندکی به خود می بالد و خود را در ردیف اولیاءالله می پندارد، به خاطر آن است که شاخص و معیار درستی برای ارزیابی بزرگی و کوچکی اعمال و عبادت در اختیار ندارد. برای چنین انسان کوته بینی باید نمونه ای از انفاق ها و مجاهدت های انسان های بزرگ را بیان نمود تا معیاری برای ارزیابی اعمال کوچک و بی ارزش خود به دست آورد.

عبور نکردن انسان کاهل از گردنه دشوار بندگی خدا

آیات بعد به این منظور به بیان مقیاسی برای سنجش عباداتی که در نزد خدا از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است می پردازد و با تشبیه سختی انجام چنین اعمالی به بالا رفتن از یک راه صعب العبور می فرماید: اگر کسی انفاق در راه خدا را از بین رفتن مال می داند، برای این است که "هنوز بر گردنه صعب العبور بندگی خدا گام ننهاده است."

(فَلا اقتَحَمَ العَقَبَةَ) (11)

در ادامه برای نشان دادن اهمیت و بزرگی این گونه اعمال می فرماید: "تو چه می دانی آن گردنه چیست؟"

(وَ ما اَدراکَ مَا العَقَبَةُ) (12)

"عقبه" به معنای راه سنگلاخ و دشواری است که به قله کوه منتهی می شود. استفاده از واژه "اقتحم" نشان می دهد که گذشتن از این گردنه کار آسانی نیست، زیرا این واژه در مورد "ورود به کار سخت و خوفناک" یا "گذشتن از جایی با شدت و مشقت" به کار می رود.

تفسیر آیات 8 و 9 و 10 سوره بلد

پاسخ: اثبات علم و قدرت خدا بر بندگان

به فرموده آیات پیشین، ریشه سستی انسان در بندگی خدا به پندارهای نادرست او درباره قدرت و علم خدا باز می گردد. از این رو برای اصلاح این اندیشه ناروا، در آیات بعد به نعمت هایی که نشانگر علم و قدرت خداست، اشاره می کند و می فرماید: "مگر ما برای او دو چشم قرار نداده ایم؟"

(اَلَم نَجعَل لَهُ عَینَینِ) (8)

"مگر برای او یک زبان و دو لب نیافریده ایم" که با آنها سخن گوید؟

(وَ لِساناً وَ شَفَتَینِ) (9)

"و ما راه خیر و شر را به او نشان داده ایم."

(وَ هَدَیناهُ النَجدَینِ) (10)

"نجد" به معنی بلندی و محل مرتفع است. مراد از "نجدین" در این آیه، راه خیر و شر و مسیر سعادت و شقاوت است؛ یعنی خداوند در نهاد انسان قدرت تشخیص خوب و بد را قرار داده است و همان طور که دو کوه بلند را به راحتی تشخیص می دهد، حق و باطل را نیز به خوبی می شناسد.

با شمارش این نعمت ها، خداوند دو نکته مهم را به انسان غافلِ کاهل یادآور می شود.

نخست: خدایی که به انسان ابزارهای رشد و پیشرفت مادی را داده است و با نشان دادن راه خوب از بد، امکان رشد معنوی را برای او فراهم کرده است، آیا نمی تواند آنها را از وی باز ستاند و او را به ذلت و خواری بکشاند؟ آیا اگر خدا این نعمت ها را به انسان نمی داد، کس دیگری می توانست به او چنین نعمت هایی را عطا نماید؟ پس چرا انسان تصور می کند هیچ کس بر او قدرت و تسلط ندارد؟

دوم: خدایی که به انسان دو چشم داده و به واسطه آن دو او را بینا کرده، آیا می شود خودش بینا نباشد و انفاق کنندگان را نبیند؟! خدایی که به انسان زبان و دو لب داده تا با آن افکار خود را به دیگران انتقال دهد، آیا ممکن است خودش از درون انسان و نیات قلبی ایشان در انجام کارهای خوب و بد آگاه نباشد؟! خدایی که راه خیر و شر را به انسان نشان داده، آیا ممکن است خودش اعمال نیک و بد بندگان را تشخیص ندهد؟! پس چرا انسان تصور می کند هیچ کس از اعمال او آگاهی ندارد؟!

تفسیر آیه 7 سوره بلد

2. پندار عدم آگاهی خدا از اعمال انسان

عامل دیگری که موجب سستی انسان در انجام وظایف بندگی و تحمل سختی های راه ایمان می شود، این است که انسان تصور کند هیچ کس ناظر بر او و اعمالش نیست و هزینه ها و زحمات او در مسیر ایمان و بندگی خدا نادیده گرفته شده و هیچ جا ثبت نمی شود و هیچ پاداشی برای او در نظر گرفته نخواهد شد. آیه بعد درباره این پندار نابجا می فرماید: آیا انسانی که انفاق در راه خدا را اتلاف مال می داند، "گمان می کند که هیچ کس او را نمی بیند؟"

(اَیَحسَبُ اَن لَم یَرَهُ اَحَدٌ) (7)

تفسیر آیه 6 سوره بلد

چنین انسانی به خاطر این پندار وقتی مال اندکی در راه خدا می دهد، با اندوه و تاسف "می گوید: مال زیادی را که به زحمت به دست آورده بودم، بی جهت از بین بردم."

(یَقولُ اَهلَکتُ مالاً لُبَداً) (6)

"لُبَداً" در اصل به معنای انباشته شدن و روی هم قرار گرفتن مقدار زیادی از یک چیز است. تعبیر " اَهلَکتُ مالاً لُبَداً" در موردی به کار می رود که شخص اموال زیادی را که با زحمت جمع کرده و روی هم انباشته نموده است، در جایی که هیچ فایده و نفعی برایش نداشته مصرف کند.

برخی از مفسران گفته اند این آیه ناظر به بعضی از سران قریش مانند "حارث بن عامر" است که مرتکب گناهی شده بود. راه جبران را از پیامبر (ص) سؤال کرد. حضرت دستور داد مقداری کفاره بدهد. با آنکه مبلغی که پیامبر (ص) گفته بود بسیار اندک بود، اما او گفت: از روزی که به دین اسلام وارد شده ام، همه اموالم برای دادن کفاره و صدقه و انفاق هدر و نابود شده است.

این آیات همچنین به کسانی اشاره می کند که خدا را باور دارند و نماز و روزه خود را به جا می آورند و در حالی که برای امور تشریفاتی و غیر ضروری زندگی به راحتی هزینه می کنند، اما دادن خمس و زکات بر آنها دشوار است.

تفسیر آیه 5 سوره بلد

عوامل سستی انسان در بندگی خدا

کمال انسان در این است که بر خلاف تمایلات و خواهش های نفسانی گام بردارد و همه امکانات مادی را وسیله ای برای رسیدن به کمال معنوی و اجرای دستورات خدا قرار دهد. همان گونه که پیامبران بزرگ مانند رسول گرامی اسلام (ص) و ابراهیم خلیل (ع) چنین کردند.

بر خلاف سیره این مردان مجاهد، برخی دینداران وظایف عبادی خود را با کندی و بی میلی انجام داده و اگر کار کوچکی هم انجام دهند، آن را بسیار بزرگ می بینند. آیات بعد به ریشه یابی این گونه رفتارهای نابجای افراد به ظاهر دیندار می پردازد و به دو عامل اساسی اشاره می کند.

عامل اول: پندارهای ناروا درباره علم و قدرت خدا

اگر انسان خدا را به درستی نشناسد و جایگاه خود را نسبت به خالق و پروردگارش نداند، نمی تواند وظیفه خود را در برابر او به درستی انجام دهد. آیات 7-5 با اشاره به این آسیب، به بررسی ابعاد آن می پردازد و می فرماید: انسانی که یا در راه خدا تلاش نمی کند و یا هزینه کردن و تلاش نمودن در راه خدا را اتلاف عمر و سرمایه می داند، از دو جهت درک نادرستی درباره خدا و رابطه او با انسان دارد. این جهات عبارتند از:

1. پندار عدم وجود اراده ای برتر از اراده انسان

انسان بنا بر غریزه و اندیشه رشد نیافته خود می پندارد که قدرت برتر هستی است و هیچ کس بر او تسلط ندارد. به عبارتی جایگاه خود را در نظام هستی به درستی تشخیص نمی دهد و خود را همه کاره عالم به حساب می آورد. از این رو به سادگی حاضر نمی شود از خواهش های نفسانی خود بگذرد و به دستورات خدا عمل کند، هر چند به ظاهر به خدا و پیامبرش ایمان آورده است. در نتیجه یا خدا را عبادت نمی کند و یا اگر قدم کوچکی در راه دین خدا بردارد، مثلا مال اندکی انفاق کند یا نمازی بخواند، آن را زیاد پنداشته و بر خدا منت می گذارد و یا آن را به قصد ریا و خودنمایی انجام می دهد.

خداوند درباره این آسیب دینداری با طرح یک سؤال می فرماید:

"آیا انسان می پندارد که هیچ کس بر او قدرت و تسلط ندارد؟"

(اَیَحسَبُ اَن لَن یَقدِرَ عَلَیهِ اَحَدً) (5)

چنین انسانی ...

تفسیر آیات 3 و 4 سوره بلد

آیه بعد درباره ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل می فرماید:

"و سوگند به آن پدر فرزانه و فرزند مبارکش" (وَ والِدٍ وَ ما وَلَد) (3)

خداوند از آن رو به ابراهیم و فرزندش سوگند یاد می کند که آن دو بنیانگذار شهر مکه بودند و در راه خدا سختی های زیادی را تحمل کردند و با تلاش و از خود گذشتگی بی نظیر خود این شهر مقدس را بنیان نهادند.

گفتنی است به خاطر خشک و بی آب بودن مکه، هیچ کس حاضر به سکونت در آنجا نبود، اما حضرت ابراهیم به فرمان خدا، زن و فرزند خردسال خود یعنی هاجر و اسماعیل را در آنجا قرار داد. صبر و تحمل آنها در راه اجرای فرمان خدا به تدریج موجب شد که در این سرزمین نسلی از حضرت اسماعیل به وجود آید و همان ها ساکنان مکه را تشکیل دادند.


پس از سوگند به این اسوه های صبر و استقامت که در راه جلب رضای خدا هر گونه سختی را به جان خریدند، به بیان حقیقتی می پردازد که هدف نهایی این سوگندهاست و می فرماید:

"مسلما ما انسان را در رنج آفریدیم" (لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فی کَبَدٍ *) (4)

این تعبیر زیبا نشان می دهد که کیفیت آفرینش انسان به گونه ای است که جز با تحمل درد و رنج نمی تواند به کمالات معنوی دست یابد، زیرا انسان برای دستیابی به مقامات معنوی چاره ای ندارد جز آنکه بر شهوات و غرایز مادی فائق آید و این امر جز با تحمل سختی و رنج مخالفت با کشش های مادی، از راه دیگری میسر نمی شود. کسی که نخواهد این رنج ها را تحمل نماید، تا ابد باید در منجلاب غرایز مادی بماند و هیچ گاه نمی تواند به مقامات بالای انسانی عروج کند.


* کبد: تحمل سختی و انجام کاری با رنج و زحمت بسیار


تفسیر آیه 2 سوره بلد

آیات بعد به خاطر زحمات و تلاش هایی که پیامبر اسلام و ابراهیم خلیل در این شهر مقدس تحمل کردند، از آنان یاد می کند و ابتدا درباره پیامبر می فرماید: سوگند به این شهر از آن روست که "تو اکنون در آن سکونت داری." (وَ اَنتَ حِلٌ * بِهذَا البَلَد) (2)

پیامبر در شهر مکه به تبلیغ دین خدا می پرداخت و هر گونه سختی و فشاری را در این راه تحمل می کرد، اما کفار و مشرکان آن قدر ایشان را اذیت و آزار کردند که فرمود: "ما اوذیَ نَبیٌ مِثلَ ما اوذیتُ"؛ یعنی هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشده است. (بحارالانوار، ج 39، ص 55)

آیه بعد درباره ابراهیم خلیل ...


* حل: مقیم

ادامه دارد

تفسیر آیه 1 سوره بلد

سوگند به مکه و مجاهدان راه خدا در آن شهر

سوره بلد با سوگند به کسانی که در راه خدا با همه جان و مال خود مجاهده کرده اند آغاز می شود تا نشان دهد همان گونه که این انسان ها برای رسیدن به هدف خود که اعتلای دین خدا بوده به سختی تلاش کرده اند، دیگران نیز باید چنین باشند؛ زیرا اساسا انسان به گونه ای آفریده شده است که برای رسیدن به اهداف معنوی و کمال انسانی خود باید سختی های آن را تحمل کند.

در آیه نخست به شهر مکه سوگند یاد می کند و می فرماید:

"سوگند می خورم به این شهر" (لا اُقسِمُ * بِهذَا البَلَدِ) (1)

شهر مقدس مکه پایگاه توحید و یادآور تلاش مردان بزرگی است که برای تبلیغ و ترویج دین خدا از جان و مال و آبروی خود گذشتند و از هیچ تلاشی در این راه کوتاهی نکردند. بارزترین چهره های این مجاهده جانانه، پیامبر اسلام (ص) و حضرت ابراهیم (ع) است.


* در تعبیر " لا اقسم" با آنکه حرف "لا" وجود دارد، اما به صورت "سوگند می خورم" ترجمه می شود، زیرا حرف "لا" زائده و برای تاکید است و معنای "نفی" ندارد.

هدف و ساختار سوره بلد

در سال های نخست بعثت، ایمان آوردن به پیامبر و آیین نوپای او با سختی ها و مشکلات زیادی همراه بود و کسی که آیین توحیدی اسلام را می پذیرفت، باید شکنجه و اهانت های مخالفان را هم تحمل می کرد. افزون بر این، در مواردی باید از مال خود هم در راه گسترش اسلام هزینه می کرد.

بیشتر کسانی که به پیامبر ایمان می آوردند، همه این شرایط را می پذیرفتند و با فداکاری بسیار از دین خدا حمایت می کردند. اما گروه اندکی هم بودند که تصور می کردند بندگی خدا تنها به این است که به وحدانیت خدا اعتراف کنند و حداکثر در روز چند رکعت نماز بخوانند و نسبت به انجام دیگر وظایف دینی کوتاهی می کردند یا آنها را با اکراه و سستی انجام می دادند.

سوره مبارکه بلد عواملی را که موجب سستی در راه بندگی خدا می گردد، بیان کرده و راه علاج آن را نشان می دهد تا مبادا گروهی راحت طلب، برداشتی نادرست و انحرافی از دینداری را ترویج دهند.

این سوره با سوگند به شهر مکه و کسانی که در آن شهر برای اعتلای دین خدا از جان مایه گذاشتند، آغاز می شود تا نشان دهد کمال معنوی جز با سختی و تلاش فوق العاده به دست نمی آید. (آیات 4-1)

آن گاه در آیات 17-5 به بیان افکار و رفتار گروهی می پردازد که به ظاهر به دین خدا ایمان آورده اند، اما حاضر به گذشت از مال و جان خود در راه خدا نیستند و انفاق های اندک و عبادت های کوچک خود را بزرگ می بینند. این آیات در بررسی و تحلیل رفتار این گروه، به دو عامل اساسی در شکل گیری روحیه عافیت طلبی و خود بزرگ بینی این افراد اشاره میکند.

نخستین عامل به پندارهای ناروای آنان در شناخت درست خدا و جایگاه خود نسبت به او مربوط می شود که برای درمان آن به نعمت هایی که نشانگر علم و قدرت خدا بر بندگان است اشاره می شود. (آیات 10-5)

دومین عامل به درک نادرست از شیوه بندگی خدا مربوط می شود که در ایثن خصوص به چهار شرط بندگی واقعی خدا اشاره می شود (آیات 17-11). در انتها تنها راه سعادت و نیکبختی را انجام اعمال عبادی با رعایت شرایط مذک.ر می داند. (آیات 20-18)



بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ
لَا أُقْسِمُ بِهَـٰذَا الْبَلَدِ ﴿١ وَأَنتَ حِلٌّ بِهَـٰذَا الْبَلَدِ ﴿٢ وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿٣ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ ﴿٤ أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ‌ عَلَيْهِ أَحَدٌ ﴿٥ يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا ﴿٦ أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَ‌هُ أَحَدٌ ﴿٧ أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ ﴿٨ وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ ﴿٩ وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ ﴿١٠ فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿١١ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿١٢ فَكُّ رَ‌قَبَةٍ ﴿١٣ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿١٤ يَتِيمًا ذَا مَقْرَ‌بَةٍ ﴿١٥ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَ‌بَةٍ ﴿١٦ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ‌ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْ‌حَمَةِ ﴿١٧ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿١٨ وَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿١٩ عَلَيْهِمْ نَارٌ‌ مُّؤْصَدَةٌ ﴿٢٠


ادامه دارد ...

با ما همراه باشید

هر روز با قرآن در ماه مبارک رمضان

سلام بر دوستان عزیز

طاعات و عباداتتون قبول!

شاید یه کم دیر به فکرم افتاد ولی اشکال نداره.

تصمیم گرفتم از همین امروز تا پایان ماه مبارک، هر روز تفسیر یه آیه از سوره بلد رو بذارم. میخوام پست ها حتی الامکان کوتاه باشه تا هر کی از وبلاگ دیدن کرد بخونه.

در این پست به معرفی سوره می پردازیم و در پست بعد به ساختار کلی سوره. از پست سوم تفسیر آیات رو شروع می کنیم.

ناگفته نمونه که این مطالب رو از مجموعه کتاب های "هر روز با قرآن" می نویسم. اینجا می تونید اطلاعات بیشتری درباره این مجموعه کسب کنید.

باید از دایی جان عزیز تشکر کنم که ایشون منو با این مجموعه آشنا کردن و جزء 30 این مجموعه رو به من هدیه دادن.

خب دیگه شروع می کنیم.


سوره بلد (عوامل سستی انسان در راه بندگی خدا)

معرفی سوره

سوره بلد در سال سوم بعثت و در شهر مکه بر پیامبر خدا (ص) نازل شده است. این سوره، سی و پنجمین سوره فرود آمده از آسمان وحی است. "بلد" به معنای سرزمین یا شهر است.

در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: "کسی که در نماز واجب سوره بلد را بخواند، در دنیا از صالحان شناخته خواهد شد و در آخرت از کسانی شناخته می شود که در درگاه خداوند، مقام و منزلتی دارد و از دوستان پیامبران و شهدا و صالحین خواهد بود."


ادامه دارد...

هر روز با ما همراه باشید